letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de farjaam - mirtak

Loading...

؛[قسمت اول]؛
شهرِ رویاهایِ من نداره امتیازِ شهری
در حالِ برگزاریِ فستیوالِ مرگیم
یعنی
دیگه نمیتونی در ری
از جنگِ بینِ طبیعت و اهریمن و انرژی هایِ منفی
شهر
زیرِ گوه گم می‌شه
بشر
کُسخل می‌شه
همه جوره بدهیاشو پس می‌ده
فرهنگو به گائیدن
مادرِ جهان می‌ره که زیبنده شه
آخروالزمانه مبادا دیگه کسی بنده شه
این بشرِ خودبین
که درختها رو خورد و برج رید
کشید به دوشش بمب
گولِ هوشو خورد باید
قدرتو پس بده
عمری جنایت کرد بهش
جانیه بندِ اول
حالا بر علیهشه
پس آب و برق و گاز و مخابرات قطعه از الان
بازگشت به قهقرا
جاده هایی ک واسه ماشینا ساختن و با غرور توش تاختن احمقا
لا عبورن الان
بقایِ انسان دیگه نداره کشش
گرسنس
مزارعه کشت خشک شدن
کلاغا قتلِ عام میشن
بی فایدن مترسکا
گیر نمیاد آبه شُرب
ذخیره سیفونِ آبش خور
بالا میره کثافت از سره آدما
میکنن شکایت از سره ناتوانی
بیچاره آدم باز رو ب آسمون ایستادن خبردار
دارن انتظار از ابرا
بباره بشوره این ابتذالو از شهرا
مردم صغیر
کبیر همشون
ارباب غنی
فقیر برده شون
لایقِ مرگن خون
می‌رقصه تو دهنِ هستی تف
می‌کنه رو صورتِ زندگیو میشوره پلشتی‌شو
خالق
ناامیده از خلقش
خودشو به خواب می‌زنه
فرجامِ حیات دست رنجشو سمته لجنزار می‌بره
می‌پاشه رو زمین رنگِ تباهی
شیطان میکنه بنده نوازی
مردم به جونِ هم میفتن
یه چیزی بدتر ا جنگه جهانی
می‌بینمتون که لای دندوناتونِ گوشته آدم
روح هایِ گندیده پای افیونو روشون یه تاول
از غرایزِ گشنه ای که می‌کنن دهن باز
چرکش رویِ شعور می‌ریزه
پا می‌کوبید تو کثافت

؛[قسمت دوم]؛
بانکا رو به آتیش می‌کشید هوا سرده
خورشید خاموش شده
داره می‌زنه جهان یخ
زمین غیرِقابلِ سکونته
سکون حاکمه
حتی دیگه نمیزنه زمان چرخ
وقتی حبسی
تو خونه‌ی مملو از بوی عرقت
خماریِ تکنولوژی فشار میاره بدجور به بدنت
بچتو می‌بینی که با ولع کرده تو گوهش سر
حشراتِ موذی می‌زنن دورش چرخ
مخت رد
می‌ده می‌زنی بیرون و می‌ری دنباله رفعِ حاجت
جنون مردمُ می‌بینی و نمی‌فهمی جنگِ یا جشن
یه لاشه برمی‌داری و برمی‌گردی سمتِ خونه
که با یه انفجارِ مهیب میرسه
این قصه ی تلخ به آخر
زمین منهدم
آدمی منقرض

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...