letra de dar bahare zendegi ehsase piri mikonam - homayra
Loading...
در بهار زندگی احساس پیری می کنم
با همه آزادگی فکر اسیری می کنم
بس که بد دیدم ز یاران به ظاهرخوب خود
بعد از این بر کودک دل سخت گیری می کنم
در به رویم بسته ام از این و از آن خسته ام
من به جمع آشیان پاشیدگان پیوسته ام
ای خدای آسمان بهتر تو میدانی که من
بارها در راه او تا پای جان بنشسته ام
در بهار زندگی احساس پیری می کنم
با همه آزادگی فکر اسیری می کنم
شمع بودن ذره ذره آب گشتن تا به کی؟
راه پر خاشاک را آرام رفتن تا به کی…؟
در به رویم بسته ام از این و از آن خسته ام
من به جمع آشیان پاشیدگان پیوسته ام
ای خدای آسمان بهتر تو میدانی که من
بارها در راه او تا پای جان بنشسته ام
در بهار زندگی احساس پیری می کنم
با همه آزادگی فکر اسیری می کنم
بس که بد دیدم ز یاران به ظاهرخوب خود
بعد از این بر کودک دل سخت گیری می کنم
letras aleatórias
- ghemon › letra de avrei bisogno di un divano - ghemon
- andrew gold › letra de lady madonna - andrew gold
- alexander juneblad › letra de kometer - alexander juneblad
- jonas v › letra de hvite løgner - jonas v
- sirius › letra de promise - sirius
- peter and kerry › letra de clothes, friends, photos - peter and kerry
- unni wilhelmsen › letra de revolving door - unni wilhelmsen
- mc josta › letra de mpilo yestradi - mc josta
- prince dinero › letra de old days - prince dinero
- st x liam › letra de real cats - st x liam