letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de sob bekheyr - bi bal

Loading...

[اینترو]
صدای ما رو می‌شنوید از
رادیو زندگی
صبح بخیر مردم ایران
صبح بخیر مردمان بی‌دغدغه
بی‌بال

[ورس یک]
چشا میشه باز صبح بخیر شهر من
نگاه به نور خورشید باز منِ تَنِ لش
صبح بخیر مامان، دست و صورتم و می‌شورم
فقط بهم بگو، امروز دیگه حتما می‌تونم
برسم به همه‌ی چیزایی که می‌خوام
اون کسی که با همه جورم می‌ساخت
تو بودی مادر؛ کافی نباشی یه روز
تا بدم بوی ماتم؛ حرفای تو نِگاتم
صبح بخیر بابا، مث که خونه نیست باز
دنبال پوله، واسه اجاره خونه این ماه
دلم لک زده ببنیمت، خسته نیستی
چه قدر بُردنت اونا که نداشتن تو چنته هیچی
گفتی: صاف برو! پسرت تو کوچه پیچید
صبح بخیر پاسبون، ندارم تو جیبام چیزی
جُز دو کله فراموشی، یه دونه تیزی
با یه خودکار که جوهر و رو کاغذ می‌ریزیم
صبح بخیر منِ تنهای تو گذشته‌ها گم
بشین کنارم که نمی‌خورم از اینجا جُم
چه قدر مرحم زخم دلم بودی هم زبون
به حالِ بَدم قسم، جدایی مقصدم نبود
پس خوش باشه دلت، باد لا موهای ولت
منو نمی‌بینی، بذار چشمامو بدم بهت
تا ببینی دیوارِ چینُ چروک و رو پیشونیم
چه قدر پیر شدم اَ وقتی برام نمی‌خونی
[کورس]
خورشید چشماشو وا کرده
نور میاد تو اتاق اَ لای پرده
بلند میشی، تو اَ روی تختت
صبح بخیر میگی به تموم شَهرت

[ورس دو]
صبح بخیر رفیق، نبودی شبیه حرفات
به هر طرفی رفتی، شاید یاد گرفتی اَ باد
منم که الان، اَ تو مچاله‌ترم
و برنگرد که تنها همه دورامو زدم
نخواستم، ولی خب اینطوری بهترم
دیدم بازار سیاهه فکر نکردم تو هم بخرن
من همونیم که یه روزی رو‌ به راه بود
اونکه نَم پس نمی‌داد خیس زیر بارون، داغون
صبح بخیر آرزو، پاهام دیگه نداره زور
من میرم امید و بیارم تو هم همین‌جا بمون
یا می‌رسم به تو یا مَردم می‌رسن به حرفام
اون موقع فکر نکنم تنهام
صبح بخیر زندانبان، صبح بخیر سرباز
صبح بخیر درمانگاه، صبح بخیر دردام
صبح بخیر انقلاب، صبح بخیر آزادی
صبح بخیر روزای که قول‌شو به ما دادی
صبح بخیر دایی، پی پول تو جیب مایی
خیالت راحت نمی‌فهمن اَ کجا میاری
مگه چندتا شغل داری که جوون خونه خوابید
مَدرکو گذاشت دَم کوزه، آبشو بیارین
صبح بخیر حرفای مونده توی گلوم
در نرید به دهنم بمونید اینجا پهلوم
واسه حرفای زدم، همیشه زیر چِشَم کبوده
منِ امروز صبح شبیه همیشه نبوده
[کورس]
خورشید چشماشو وا کرده
نور میاد تو اتاق اَ لای پرده
بلند میشی، تو اَ روی تختت
صبح بخیر میگی به تموم شَهرت

[ورس سه]
صبح بخیر سُپورا، می‌گذره چطور امورات؟
دخل به خرج نمی‌خوره کار می‌کنید غروبا
رو صورتت لبخنده؛ دلت پاییز
می‌کنی ناز، صورت شهر و وقتی خوابیم، ها
صبح بخیر معلم کلاس اولم
من همونم که رو تخته کنار ضربدرم
گفتی تفریق مالِ رِفیق نی، اَ کوره در نرم
رفقا منتظر عفو یا کنار جدولن
صبح بخیر هنو دارم بهت فکر می‌کنم
مثِ پروانه، شمع و با طمَعش و حس می‌کنم
عوض کردنت واسه همین حرص می‌خورم
امثالت پی پولن یا که روی جنس می‌خورن
صبح بخیر به تموم آدمای شهرم
که هر کدوم‌شون یه جوری تو مشکلات غرقن
یه حسین پناهیه، یه حصین از ماست
یکی فکر شنا تو عمق و یکی پرواز

[کورس]
خورشید چشماشو وا کرده
نور میاد تو اتاق اَ لای پرده
بلند میشی، تو اَ روی تختت
صبح بخیر میگی به تموم شهرت

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...