letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de kooh e1 - benyamin (ben)

Loading...

؛[ورس]؛
کوه عبوث بود و منزوی
قدیمی بود اما مبتدی
نه داشت انرژی مثبتی
نه بلد بود حرف بزنه لکنتی
با چند تای دورو ورش قهر بود حتی
نگاه هم نمیکرد به همون چند تا
سنگ انداخت حوصله اش سر رفته بود، حقم داشت
یه جا نشسته بود، واسه چند صد سال
رنگ پریده، اَ بچگی چیزی جز جنگ ندیده
مثل خون هیچی رو پر رنگ ندیده
سنگه قل خورد و رفت پایین
یکی برش داشت و باش خونه ساخت
بازم پرت کرد یه چندتایی
جای خالیش، شد خونه ی یه عقاب
کنجکاو بود و هیجان زده
عقاب گفت برم داشی، اگه جام بَده
گفت نه بمون و با چشای گرد
عقابو نگاه میکرد که همه جاش پره
پرسید چرا سنگ پرت کردی
گفت نمی دونم اما خوشحالم
گفت چرا، گفت تو اومدی، گفت آها
ولی بپا من صاحب دو بالم
و بال یعنی پرواز تو اوج رو دریا رو موج
تو صحرا آزاده
پرسید موج و دریا و اوج و صحرا چیه
پرواز و کی بت یاد داده
گفت پرواز یا شهامت پریدن
کوه فرو رفت تو فکر
عقاب ادامه داد
هیجان اولین پرواز و حتی تو دومین پروازمم نچشیدم
یه روزایی غرور وجودمو میگیره
یه روزایی واسه شکاره و غریزه اس
یه روزایی دلیل اوج گرفتن
فرار از پَستیاس اینم یه عقیده اس
کوه گفت من باید ببینم، من افسانه ی آینده میشم
بعداً اینجوری ازم یاد میکنن
کوهی که به سکونت عادت نمیکرد
بلند شد قدم برداشت
بازم چندتا سنگ انداخت
سنگ ریزه ها، سنگ ریزه ها
زیرشون پر بود از انگیزه ها و
همون سنگ ریزه هام اسم داشتن
یکی عادت، یکی ترس، وابستگی، مرز
عقاب یکی ا پراشو کشید
داد به کوه گفت برو میبینی به وقتش
هر اتفاقی یه ریشه داره و یه اسم
اهلی که شدی اینو بده به اهلش
بدون خدافظی پر زد
کوه تو اون شب بی مِه و صاف
میچرخوند پره تیره و تارو
واسه سوالاش جواب میخواست
و سرش گیج میرفت با سره گیج عقاب
با اولین نسیم سحر
قدم زد تو مسیر سفر
رو به جایی که آسمون
زمینو مینواخت زیر تگرگ
(زمینو مینواخت زیر تگرگ)
(زیر تگرگ، زیر تگرگ، زیر تگرگ)

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...