a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de up down city - ali elenor

[قسمت یک]
الان توی بالاشهریم و این‌جا بهشته
شاید پیش خودت بگی این سرنوشته
که یکی برج داره هشتاد و هشت طبقه
یکی اجاره خونه‌ش هشت ماهه عقبه
یکی استخر خونه‌ش قد خزر
یکی پنت‌ش رو کل شهر داره نظر
الان توی بالاشهریم مرفه بی‌درد اینان
کسایی که بالا پایین و ساختن همینان
حالا بیا باهمدیگه بریم به پیشوازه
حقایقی که تو رو به وحشت می‌ندازه
حقیقتی که غذای شب نون خشکه
و یه جا پارتی و مشروب بشکه بشکه
یکی روز رو تا شب کار کنه گرچه
باز شب شرمنده زن و بچه
بالا و پایین شهر، مث روز و مث شب
اختلاف تو سطح شهر، منم یه ویرونشم
[همخوان]
زندگی من کشیده به فرعی
همه رویاهامم شده پوچ و نامرئی
رویاهایی که فقط موندن در یاد
آرزوهایی که تو جوونی رفت بر باد

زندگی من کشیده به فرعی
همه رویاهامم شده پوچ و نامرئی
رویاهایی که فقط موندن در یاد
آرزوهایی که تو جوونی رفت بر باد

[قسمت دو]
داستانم داستان یه پسر تنهاس
کلی سختی دیده و امیدش به فرداس
زندگیش و شروع کرد با فقر مطلق
بین زمین و هوا بودش معلق
حالا بذار بگم بدترین جای داستان
که قید پایتخت و بزنی بری شهرستان و
جوری توی غربت تنها بشه شب و روزت
که حتی دلتم واسه خودت بسوزه
با جیب خالی و پرسه‌های توی غربت
تیر نگاه بیگانه‌ها بود مث تهمت
که خاطرات خوب، اونو از یاد می‌بردن
امید به آینده توی چشماش می‌مُردن
زندگی بدشو فکر خودکشی
روزای بی‌خاطره، روزای بی‌دل‌خوشی
تو این ظلمت روزای تاریک و سردش
حتی خدا هم تنها گذاشت و رفتش
[همخوان]
زندگی من کشیده به فرعی
همه رویاهامم شده پوچ و نامرئی
رویاهایی که فقط موندن در یاد
آرزوهایی که تو جوونی رفت بر باد

[قسمت سه]
ما پا برهنه‌ها ریگی به کفش‌مون نیست
دل‌مونم به بزرگی کهکشون نیست
صد وصله زدیم به دل شکسته‌مون
حتی دریغ از یه آه واسه دل خسته‌مون
خدا اگه تو خدایی ولی شرمنده
چرا اینجا یه عده خدان یه عده بنده
پس تو هم باس بری بالا و یه خداشی
تا که به واسطه‌ش از همه‌شون جداشی
مث کوه محکم و استوار و سختی
وقتشه بکشی بیرون از بدبختی
دنیا صدات می‌کنه تا فتح‌ش کنی
همتت افسانه تو یه ارتشبُدی
پس روی پاهای خودت بزرگ شو و مَرد باش
لحظه به لحظه آماده نبرد باش
دلت دریاست و با یه سنگ موج نمیشه
پس تو بمون توی اوج تا همیشه

- ali elenor

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS