letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de tazad - x.voice

Loading...

x.voice : tazad

قسمت اول

روح باخته یه جسم ساخته که می چرخه دور چرخه ی زندگی
مجبورِ جبر اعتقادش منفورِ محروم
احتمالش به یه جایی برسه مقصودش سودش تَه خرابه هان
زوده
واسه قضاوت که بگیم خوبه
دودش تو چشممونه
سوزش سردیه هواست و بخار از ته ریه
کیه جوابگو؟
گویشا متفاوت عاملِ تضاد رنگ فضا بد متشنجه متحمله
مسؤولیتیم مصونییتی نداریم
خشونت تو هر قشری گریبان گیرِ هممونه
معلومه یه روز به صف می شیم که خوب جواب پس بدیم به نور
دور نیست اون روز
روبرومونه
خونه تو رگامون بند اومده جنونه
جیب ترازوئه عدالت
سیب درخشندگی ذکاوتِ نسلِ برتر از هر سمت
پدید میاد می شه پدیده
عجیب نی عذاب می کشیم
قضا قدر دست به دستِ هم می دن که بخوابیم تو قبر
یه گورِ دسته جمعی بدنی جمعیم دورِ هم

همخوان

تضاد زادِ جنگ فقر
زادِ ارباب رعیت
تضاد زادِ اجتماعی طبقاتی
اشتباهی با تبعاتی سخت تر

قسمت دوم

حسن و تکلیف نامعلومِ
تا مظنونِ اصلی پیدا شه
مشهورِ دارا ندار مجهول
کذب مکتوبِ
مرسومِ دهن بینی مفقودِ اثر
تضاد جامعه ی هزاره سوم
گم بین خیال و واقعیت
واقعیم می شن وقتی راه آخرش نزدیکه
مبارز یه روز چریکه
چه ریگی به کفش دارن خدا عالم قاضیه
ما که همیشه شک داریم
جای چک داریم
رو صورت سرخ شده که پختگیش از حرفا مشخصه
نقصِ عضو ضعف نیست
می شه کشید گل رو بوم هوا واسه اونایی که باور دارن
با هر کار هم عوض نمی شه خلق و خو
همه باید با شرایط جور شیم خورشید رو همه یه جور می تابه
ولی
به سایه ها دقت کن
من هم خوب می شم یه روز
روزی شوریِ این دریا هممونه عادت می ده
واقعن میشه ماهی هم خوابه کوسه ماسه می شه حاصل
فاصله پر می شه با خاک پاک می شه هر کسی با اعتقادش
البت وقتی بسوزه جنازش تو موزه
الماس طلا نقره
مرده ارزش نداره روح همیشه تو آرامشِ که زندست تو خواب

همخوان

تضاد زادِ جنگ فقر
زادِ ارباب رعیت
تضاد زادِ اجتماعی طبقاتی
اشتباهی با تبعاتی سخت تر

قسمت سوم

از قضا روزی گرگی به گله زد
از غذا سیر شد چوپان دق کرد مرد
از عزا داریش همه خوشحال انگار دروغ این سمت غریبست
چه دنیای شیرینی دور از دسترس قصه افسانه شندنیه
واقعیت حرفش سوزن
نزن به نفعته نفرتِ مقابلت مقابله نکن
گفتم پیروزی با اکثریته
نیتت پاکه ولی خاکه جایی که بوسه می زنی رو زمین نمیمونه گل خرد می شن
تهفشم نا مشروع
مشمولِ صفِ بی نهایت پول
تهِ جیب جورش می کنیم با هوا خوبه می کشیم نفس جا خطا همیشه ریسه
اقدام اعلان جنگ انسانیت مرکز آفریقا سوخته
آشوویتس نسل ها نابود می شن مثلِ غزه جزمِ اقتدار این هم جوه آسون فراموش می شن
یه شب بی خواب می مونی همش ازت انتظاری نی فقط تلاش کنیم که تضاد نباشه همین

همخوان

تضاد زادِ جنگ فقر
زادِ ارباب رعیت
تضاد زادِ اجتماعی طبقاتی
اشتباهی با تبعاتی سخت تر

پــــــــــــایـــــــــان

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...