letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de abi - sasan sunami

Loading...

می‌خندم، من عینِ بادِ بینِ برگِ روی شونه‌های یک درخت
که دست بُرده سمتِ خاک، سر کشیده تا فلک
سینه داده چاک، ریشه کرده تو تَرک
دور خودم چرخ زدم، چرخ زدم، چرخیدم، و تماشا کردم
قفسی ساختم، توش پریدم خودمو باختم
هوس هم داشتم، ساختن، خواستم، خریدم، انباشتم
توی این شهر اگر بی روح و درنده عین تَه پُر؛ پُر از آشوبم
تو بهم حق بده چون اهل همین وحش بودم تا بودم
توی این جنگ اگر گم، اگر گُنگ، اگر نابودم
تو بِکَن تیرِ مرگو وقتی خواب، توی این تابوتم
توی این تابوتم چون که دروغین و پُر از باروتم
من سرازیر شدم وقتی که لبریز شدم
گفت: هنوزم خامی، تو هنوزم خوابی
گفت برو، خالی از جنگ برو
تا بفهمی آبادی، بفهمی آزادی
تا بفهمی آبادی، بفهمی آبادی

وقتی که جنگ تموم شد، این منم که سمتِ تو
پابرهنه می‌دوئم، میگم ببین که خلق‌ها
در نبود غم برهنه می‌دوئن
ببین که حاکمین از نزاع دل می‌کَنن
تو گوش کوچه داد میزنن
ببین تو دستِ هیچ بچه‌ای، و هیچ پنجه‌ای
ترسی از حضور سنگینی سنگ‌ها و سنگ‌ها و سنگ‌ها
و سنگی نیست، غروبِ شعله‌های جنگِ این جهان
غروبِ آدمای آهنی‌ست
وقتی که جنگ تموم شد، این منم که با لبی
پاره لب میدم به عشقِ اولین
به یادِ گام‌های آخرین
چون تویی که همچو یاد در زمان پَهن می‌شوی
حل می‌شوم به شکل حال پخش می‌شویم
بوَز بادِ مسافر بوَز، به من
به اونکه رفت زیرِ چرخِ روزمرگی
برقص با منی که رویِ همین بیت میرم
به سمتِ خاطره، در تمامِ رویا
غرق می‌شوم دوباره خلق می‌شوم
و باز خنده داره زندگی، بخند خنده داره
بخند خنده داره زندگی

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...