letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de bidestan - safir

Loading...

؛[قسمت اول]؛
با نظم و ترتیب، میوه ها دستچین
مشبه به صور پروین، بصری سمعی ! کمین
نشیم تنبیه صفیر؟ هه چه تربیتی
زیرک و زبل، چاک
تیرک و گرفتم تا اوج جا خشک شد
شاخه به شاخه چیدم
پر شد تای پیرهن و جیب
زدیم تیغ جیره رو جیم
زیر پام لغزید و دیدم
کشیک پرچین دویید سمت
صفحه شد تاریک
مامان با شیون و جیغ گفت
افتاد پایین امید
شنفتم
بعد وهم سکر تلخ
نقطه عطف درکه اما حاجی حاجی مکه
هپروت برهوت، کل جلال و جبروت فرشه
کبریت بزن به نقشه
چون تنها منطق غیبه عرشه
دیوونه ها خوشبختیشون فکر مرگه
میسازیم از خود برده بی پرده
سنگ رو سنگ میاد
سیمانشم ذبح حرفه
قمری شمسی
زمان ضمن زمین ظن زنده هاست ضمیمه
ثانیه ساعت دقیقه، لطیفه س مکان، جریمه س هوا
تبعید به این کره ی غریبه شد و برج و نقلی ساخت
ثمره رو برداشت خورد دو لپی
دزد و پلیس آتیش میزنه به زغال سنگای لوکوموتیو جهان
تکرار می کرد تکرار
که محسوس سوسه ی غیبت
حول صندلی گرفتار گیر و واگیر هجرت
مرض خلا جای خالی شونه ها زیر علم
دولت به سوگ ملت
مردم قسم به آیه و سوگند به نبود سوره ی رحلت
لحدی سنگین
فشار سنگ قبرم روی سینم
دست پرستار که میگفت هنوز بچه س
شر گذشت و خیر برگشت
پلکام باز شد
تق تق
من اومدم تک برگ

؛[همخوان]؛
من اومدم تک برگ
با قصه و متل
ضرب المثل
من اومدم تک برگ
با داستان، حکایت، با یه من عسل
من اومدم تک برگ
مشق شده که اینه خط مشی ام

؛[قسمت دوم]؛
روز اونور بوم، شب اینور بوم
بی شاخ و دم بی سر و پا، غول
خواستم بد قانون بی سر و سامون
نیست ردپا تو خونواده ها
تاپ تاپ خمیر شیشه و پنیر، دست کی بالاست؟ بچه محل
سیخی چند درس؟ سیری چند مشق؟ کوچه نشینم نمی زنم سر به سرم
کور و کر و لال فرو کرد تو پاش کارد و داشت آستین تقصیر
هرزه گیاه فرصت رشد و گرفت
خاطرش باغ بالا رو آتیش زدیم
دیدی؟ نگهبان دم تیریم
مثل کف دست منطقه نبین نوک بینی
قلم و کاغذ جیبی نیاز نداره به میز ملی
نوش دارو بعد مرگه وقتی لباس گشاده به تن
نیست لقمه ی چرب
شعرام نیست و نابود میشن پشت سر هم
پدر مادر متشکرم
بهداشت کثیفه، خواهر و برادر تو هم تو زیرزمینن
دنیا دار مکافات میهن
خون بچه ی افغان پیش زمینه ش
خونه به دوش ادب تا هنریم
گشتم نبود نگرد نیست رفیق
کی کی دیده میم.الف قالتاق با قالپاقاش پز نده
مهر مادری زیر پاش له
بگو مگو های طبقه ی پایین با دل عاشق قاچاق بارز
ساده ای پلیس مقرراتی با فیس و افاده، نیش و کنایه
گزند نمی زنه به دیوونه یا بچه
حقیقت و بشنو خوابیدم تو ماشین اوراق و قیچی
سنگ معترضه کاغذ نویسنده قیچی سانسورچی چی؟
نخودچی کیشمیش
خونه ی ما درد پول داره بی ریخت
گشنگی نکشیدی
سوری بود بعضی روزا دستا بالا
تو بیدستان بی دستام میرم بالا
تا چیدن برسم
دین نمی مونه
مدنی مکی
رفتارامو دیدن
وطنی غربی
اخوی پرچین
دسته به دسته چیدیم

؛[قسمت پایانی]؛
بعد از اینکه بالا میره میفته پایین
تاب تاب عباسی
منو …
من به هوش اومدم
حالا وقت لو دادن اهالی کوچه س
بیدستان اسم خیابونی بود که من بزرگ شدم
از روی این پرچین به چیدن پر

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...