letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de time (fa) - pink floyd

Loading...

[verse 1: david gilmour]
ticking away the moments that make up the dull day
لحظه‌های تشکیل دهنده‌ی یه روز کسل کننده به سرعت سپری میشن
fritter and waste the hours in an offhand way
بدون فکر ساعت‌ها رو میگذرونی و هدر میدی
kicking around on a piece of ground in your hometown
یه گوشه‌ای از محله‌ات ول میچرخی
waiting for someone or something to show you the way
منتظر کسی یا چیزی هستی که راه رو نشونت بده

[bridge 1: richard wright]
tired of lying in the sunshine, staying home to watch the rain
از دراز کشیدن تو آفتاب خسته شدی ، میمونی خونه تا بارون رو تماشا کنی
you are young and life is long and there is time to k!ll today
هنوز جوونی و زندگی درازه و وقت واسه تلف کردن داری
and then, one day, you find, ten years have got behind you
اما یه دفعه به خودت میای میبینی ۱۰ سال گذشته
no one told you when to run, you missed the starting gun
هیچکی بهت نگفت کی شروع به دوییدن کنی، شلیک آغاز مسابقه رو از دست دادی

[guitar solo]

[verse 2: david gilmour]
and you run, and you run to catch up with the sun, but it’s sinking
و تو میدوی و میدویی تا بخ خورشید برسی ولی اون داره میره پایین
racing around to come up behind you again
به سرعت دور میزنه و از پشتت در میاد
the sun is the same in a relative way, but you’re older
به طور نسبی خورشید سر جاشه؛ ولی تو پیرتری
shorter of breath, and one day closer to death
از نفس افتادی و یه روز به مرگت نزدیکتری

[bridge 2: richard wright]
every year is getting shorter, never seem to find the time
هر سال داره کوتاه‌تر میشه؛ انگار هیچوقت نمیتونی وقتشو پیدا کنی
plans that either come to naught or half a page of scribbled lines
نقشه‌هایی که هیچ و پوچ میشن یا نصف صفحه‌ای از خط خطی های روی کاغذ
hanging on in quiet desperation is the english way
موندن توی یه افسردگی بی سر و صدا روش انگلیسیشه
the time is gone, the song is over, thought i’d something more to say
زمان رفته؛ آهنگ تموم شده؛ فکر میکردم چیز بیشتری برای گفتن داشته باشم

[outro: david gilmour]
home, home again
خونه، دوباره خونه ام
i like to be here when i can
تا وقتی که میتونم دوست دارم اینجا باشم
and when i come home cold and tired
وقتی سرد خسته میام خونه
it’s good to warm my bones beside the fire
گرم کردن استخونام کنار آتیش حال میده
far away across the field
اون دورها ؛ مقابل مزرعه
the tolling of the iron bell
زنگ خوردن ناقوس آهنی
calls the faithful to their knees
آدمای با ایمان رو به زانو زدن فرا میخونه
to hear the softly spoken magic spells
تا صدای ملایم طلسم جادویی رو بشنون

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...