letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de azmayeshgah 14 - ekh (irn)

Loading...

باد می وزه یه لرز
یخ زده دورش میپیچه یه نخ
آویزون میچرخه دست و پا
میبره نخ میخنده کج
افتاد روی کف
ترک از هر طرف
رو سطح آتیش داد میزد
نداری شرف؟
اون زمان هیشکی نمیزد حرف
تنها چند نفر موندن لا زر ورق
ترق ترق شکست پل
بند بند وجود از هم گسست
بوم پخش میشم تو هر کجا
هوا ،خاک ،ولی واقعا کجام؟
قیافه ها بُهت دارن جذام
نا دَخ نا تمام
حالا حالی کن رو پام!
ولی راستش اینه
یه لنگ هوام
سر به هوام
تاحالا نشده بد بدخواه بخوام
عیب نی روتین ایام به کام
همش به کار
شاد میبودم میدیدم
موندم زنده تو
روزگار سگ کُش
هر مشت ول میدم
جرقه،خون،جز میزنه
جسم پُرِ حرص
دهن شده خشک!
این حسرتا منو کشت
با شک گاوت زایید درشت
گذشته رو بزن بکش
کاملی یه رنگ خوش
رد شو خواست آبت کنه
تسلیم،درنگ
جواب رو گفت
حصار ببر
زنگ رو زدی
هی ندو برو!
شِفت و شُل و یه ور
همش که چی؟!
براش چندبار تلاش کردی؟
یزیدتو…
بیابونه توام نیار کویرتو
اون خوابه نمیبینه چشماش
باد می وزه یه لرز
یخ زده دورش میپیچه یه نخ
آویزون میچرخه دست و پا
میبره نخ میخنده کج

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...