letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de kohan diaara - dariush

Loading...

کهن دیارا
دیار یارا
دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم
وگر بمانم کجا بمانم
کهن دیارا (کهن دیارا)
دیار یارا (دیار یارا)
دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم
وگر بمانم کجا بمانم
نه پای رفتن
نه تاب ماندن
چگونه گویم درخت خشكم
عـجـب نـباشـد اگر تبرزن
طـمـع بـبـندد در اسـتـخـوانم
در این جـهـنم گل بـهـشـتی چگونـه روید چگـونـه بـوید
من ای بهاران ز ابر نیسان چه بهره گیرم كه خود خزانم
(کهن دیارا) کهن دیارا
(دیار یارا) دیار یارا
(دل از تو کندم ولی ندانم) ولی ندانم
(که گر گریزم کجا گریزم)
(وگر بمانم کجا بمانم)
صدای حق را سكوت باطل در آن دل شب چنان فرو كشت
كه تا قیامت در این مصیبت گلو فشارد غم نهانم
كبوتران را به گاه رفتن سر نشستن به بام من نیست
كه تا پیامی به خط جانان ز پای آنان فرو ستانم
کهن دیارا (کهن دیارا)
دیار یارا (دیار یارا)
دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم
وگر بمانم کجا بمانم
(فانوس یاد توست که در خوابهای من)
(زیر رواق غربت انوار روشن است)
(برق خیال توست که گاه گریستن)
(در بامداد ابری من پرتو افکن است)
(اینجا همیشه روشنی توست رهبرم)
(ای دادگاه مهر)
(ای جلوه گاه آتش زرتشت)
(شب اگرچه در مقابل من ایستاده است)
(چشمانم از بلندی طالع به سوی توست)
(وز پشت قله های مه آلوده ی زمین)
(در آسمان صبح تو پیداست اخترم)
(ای ملك بی غروب ای مرز و بوم پیر جوانبختی)
(ای آشیان کهنه ی سیمرغ یک روز ناگهان)
(چون چشم من از پنجره افتد به آسمان)
(می بینم آفتاب تو در برابرم)
سفینه ی دل نشسته در گل
چراغ ساحل نمی درخشد
در این سیاهی سپیده ای کو
که چشم حسرت در او نشانم
الا خدایا گره گشایا به چاره جویی مرا مدد کن
بود که بر خود دری گشایم غم درون را برون کشانم
چنان سراپا شب سیه را به چنگ و دندان درآورم پوست
که صبح عریان یه خون نشیند بر آستانم در آسمانم
چنان سراپا شب سیه را به چنگ و دندان درآورم پوست
که صبح عریان یه خون نشیند بر آستانم در آسمانم
کهن دیارا
دیار یارا
به عزم رفتن دل از تو کندم
ولی جز اینجا وطن گزیدن نمی توانم نمی توانم
نمی توانم نمی توانم

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...