letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de prism | منشور | manshoor - cheshmogoosh

Loading...

you let go of my hands
دستام و تو کردی رها
to give the price of being with you
تا بهای با تو بودن و من بدم برات
so why you are not paying attention to me now?
پ هوای داشتن من چی شد الان؟
now i have the creed that you did not have
اون مرام نداشتت مونده برام
i could not ask you for the right that i did not have from the beginning
حق نداشتم و نتونستم ازت نخوام

as we were supposed to, i’m stucking alone in the swamp
از قرار من تنها توی منجلاب گیر افتادم
i am trying to finally get rid of this compulsion
تلاش میکنم بالاخره از این جبر درام
i am struggling and screaming
فریاد میزنم و دست و پا
but i go lower as much as i struggle in my place
اما میرم پایین تر هرچی درجا تقلا میزنم
i will not reach that end
نمیرسم به اون سرانجام
i’m sinking, take your hand off my head
دارم فرو میرم دست از سرم بردار
take my hand instead, don’t let me drown in the trap
جاش دستمو بگیر نذار غرق شم در دام
i listened to your words to ease your pain
به حرفات گوش دادم کم بشه دردات
but i had not seen your sea heart behind that dam
ندیده بودم پشت اون سد دل دریات
thе dam broke and flooded the wholе plain
شکست سد آب گرفت کل دشت را
your sadness exploded and your words spilled out
ترکید غمباد ریخت بیرون حرفات
you hit me to the cold rocks with your waves
با امواجت کبوندیم به صخره های سرد
in the midst of these hard hits
لابه لای همین ضربه های سخت
you brought me to the depth of my knowledge
منو رسوندی به ژرف دانشم
drops of understanding sit on my eyelashes
رو مژه هام نشستن قطره های فهم
that’s enough, please
دیگه بسته خواهشا
stop raining, please
بارش بسته خواهشا

دنبال ردپای گلیت دارم میگردم پیدات کنم
تو ام رفتی و میچرخم حیران
اثری ازت نیست میبندم پلک هام
تصور می کنم جایی که هستی پنهان
الان اومدم به جای سابق
حست میکنم رو ماسه های ساحل
خوابیدم روبه روی ماه کامل
و می افتم با مد آب به دامت
رود دریا اقیانوس از اشک های شوق خوبیات بود
من یک بچه ی تنها تو بیابون
برای تشنگی من باروندی بارون
سیل گرفته دیگه بستمه لطف
کفر نمی گم شده مخزنم پر
پشت این سد یِپا دریاچه شد
شره شره میچکه از لبم شکر
تو هرچیزی پی شکوهتم
مژه هام شکوفه زد نمی تونم دروغ بگم
من غرق وجودتم تو رگ هاتم تو خونتم
بدم نورت تو روح من تا تو دوده طلوعت شم
و رنگ هاتو عبور بدم و منشور شعورت شم
می خوام منشور شعورت شم

به دنبالت بودم ای یه دنیای دور از برد
بگذار ببینم از این چاه بیرون از گُد
از این دام بیرونم کن

آب و گلی کردیم ماهی ام که می گیریم
آینه ای نیست که آیندمونو توش ببینیم
آسمان نیلی نیست
خواسته هامون هم این نیست
همه به هم پیچیدیم و کردیم توی گیتی گیر
پیر میشیم و بیدی نیستیم که بلرزیم بیخیلیم
می شینیم و تی وی (tv) می بینیم هیچ چیزهم نمی شیم
می بینی این چیزی نیست که می دیدی تو وجودم
اعتمادت ربودم ادعاهم دروغن
موجود بی وجودتم
فروغ بی طلوعتم
می شورم هم تو شروعم رپوش های کدورتتو
حالا من رو ببین تو بلوز نوام
تکی وایستادم روبه روی تو
کاش نمی دادی روبه خوی خود

می گیری از آب گل آلود ماهی
خواب مه آلود دیدی آره چه آسون
ولی چه اشتباه بوده
ولی چه اشتباه بوده

آب زلال میشه آلوده به دستهای گناهت
چون درست شدم ها تنها یک شعاره
چیزی که می پرسم ازت تنها یک سوال
هنوز کسی هست که بری تو تنگنا به سراغش؟
که شنونده ی حرفهای تو باشه
هرچی ام بگی اون حق رو به تو داده باشه!
فقط اونه که میندازه به دریای تو ناوش
می جنگه برای فردای تو راهت
آروم میشه طوفان و امواج خروشانت
وقتی که بگیره دستهاتو دوباره
تو رودی اون جریان موافق
تو حواست نیست اون هست دائم مراقب

می گیری از آب گل آلود ماهی آره چه آسون
خواب مه آلود دیدی چه اشتباه بوده
چه اشتباه بوده
هرچی رشتس پنبه بود
هرچی رشتس پنبه بود
هرچی رشتس پنبه بود
هرچی رشتس پنبه بود

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...