a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de naghash - atashpa

ورس ۱:
تو یه شبِ تاریک و سرد
خیره به نورِ یه جای پرت
عقلِ تو سر بزنه لق
شده فکر کنی به خودکشی و مرگ
شده فکر کنی پشتت پره ولی هیشکی نباشه
شده عاشقِ یکی باشی که واسه یکی دیگه فداشه
شده فکر کنی فردینی،کمک کنی بد ببینی
شده از غم بعد قهوه یه کام تلخ تر بگیری
شده حس کنی دلت،دلتنگِ یه کسی شده که
خنده و خوشحالیشو با یکی دیگه شریک شده
تا حالا شده فکرت پرتِ یکی دیگه باشه
یکی هم جلوت نشسته تو چشمات خیره باشه
شده بگیری دستاشو حس کنی یکی دیگه رو
شده به گوشیت زنگ بزنه جوابشو بدی تو بی الو
شده دنیات پر از دردای غمگین باشه
سینه ت پر از درد پر از حرفای سنگین باشه اه
هنوز قدمای زیادی زیر بارون نزده باشی
بغضت یهو بترکه دریای خون به پاشه
تا بحال شده فکر کنی واسه ی هیشکی مهم نیستی
شده دنیارو به تخم بگیری نباشه واست مهم هیچی
شده تو یه شهر غریب ندی به دنیا فحش ناموس
شده لنگ باشه کارت سر کنی هرشب با کابوس
شده جلو آینه بری خودتم دیگه نشناسی
شده تف کنی به این بخت و به این همه بدشانسی
شده شرمنده ی بچت بشی و بغض کنی
شده از این زندگی،خسته بشی و کفر کنی
ورس ۲:
از بس تو سینه م غصه کرد جا،کارم آرامش کاذب با قرص اعصاب شده
عین مرده دستام،سرد و بی حس یه مرد تنها
یه تنها لابه لای شلوغی این شهر
که جز خدا همدمی نداشته بود هیچوقت
مغز رد،حس مرده،سر درد،زمین خورده
یه جوون پیر تو بیست چندسالگی پر از عغده
تاحالا شده برا زخمات خودت مرحم بشی
شده با دست خالی بری واسه جنگ با شیر
شده تو اوج قدرت یه ذره مرد باشی
شده زمینت بزنن ولی بازم مثل مرد پاشی
شده سرکوفت بشنوی از هرکس و ناکس
شده بله گفتن عشقتو ببینی ولی با مکس
شده حبس شه تو وجودت ترس،خورده شن حقیقتای تلخ
نتونی بزنی هیچموقع دم،موهات سفید و سنت کم
تاحالا شده خاطراتتو نخ به نخ دود کنی
شده شمع تولد چندسالگیتو تنها فوت کنی
شده مثل یه سرباز باشی تو فکر عشقت
آخرش بفهمی عروس شده دور از چشمت
شده از ته فکرت بخوای بلند حرف بزنی
بتونی انتقاد کنی از آسمون تا فرق زمین
شده تموم رویاهات فقط یه سراب باشه
شده دعا کنی که دوباره کوروش از خواب پاشه
ورس ۳:
نا امید و خسته،تو خیابون قدم زدن
خلوت با یه نخ سیگار تو سکوت با خودت حرف زدن
اینا یعنی بریدن،یعنی آخر قصه رسیدن
یعنی بدون همدردی پیکارو به هم زدن
تو فکر و خیالت یه دنیای بی غم بکش
ترس از اجتماعو تا میشه کم رنگ بکش
نقش آزادی رو خوشگل و خوش رنگ بکش
رو صورت مردم به جا گریه لبخند بکش
خائنو بدبخت بکش
ظالمو مثل سگ بکش
رو نقش اونی که دزد ناموسه خط بکش
شده نفرت عشقو از تو زندگیت پاک کنه
روی نفرته بعد عشق یدونه ضربدر بکش
خشت روی خشت بکش
جهنمم بهت بکش
تو ذات هر آدم یه دنیا فرهنگ بکش
این دست چلاق تقدیر توی متن سرنوشت
تا جایی که میتونی دنیارو قشنگ بکش
اوترو:
شاید تو یه کار نشه همه حرفای دلو زد
این حرفا یه گوشه از بغضای شبونه منو توء
پوریا آتشپا
یک عدد سیب کجا،این همه تبعید کجا
عشق هابیل کجا،نفرت قابیل کجا

- atashpa

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS