letras.top
a b c d e f g h i j k l m n o p q r s t u v w x y z 0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 #

letra de shooride - amir reghab

Loading...

{متن‌آهنگ‌ «شوریده» از امیر رقاب}

این آخرین نامه ست
نوشته شد با خون هر چی عاشقه به تو
با خون برده‌ها
با چشم‌های پشت شيشه‌
با دست‌های سرد زیر کت‌های‌ پوسیده‌
با نگاه‌ تلخ‌ آزادی از درون نرده‌ها
ای حاکم
داس گردن گلای لاله رو بریده
عنکبوت دل رحم لاغر‌ تفکرم‌
به دور دست و پای خودش تار‌ها تنیده
خون به لب باغبون رسیده
تیر بوسه می‌زنه به‌ قلب هر کی‌
جای جنگ بوسه خواست
کافری به دیدنم
عادلی به بستن چشم
چه التماسی در نگاه ما ست
تا ابراهیم شدم تو بت شدی‌
تا بت شدم تو ابراهیم
که زندگی همش همینه‌
گریه تو مفاهیم
نوازنده، زخمه‌زن‌ نوازش کن
با ترکه‌های خیست پشت این مرد بی‌پشت و
من می‌بخشمت با هر ضربه که زدی
شادی‌های شاعرانه هم غمه
چه گم ميشه کودکی تو شهر آرزو‌کش
آرزو؟ آرزو چیه؟‌
آرزو رو آرزو کن!
مرکب جهل مرکب چیه کجا ست
جابلقا و جابلصا
شوکران بده نفهممت شهاب
به اشراق‌ تو چه تیره تار می‌زنم
به بادبادک بگو که باد مرد
زار می‌زنه گندم که گندم‌زار مرد
بیا گریه کنیم به اين نبودنت
یار من به یارت بگو که یار مرد
دختران خودکشی شده‌
به جبر و ظلم و اعتیاد به رویا
سرباز‌های مرده زیر چکمه‌های دنیا
تو خاورمیانه
مادر تمام رنج‌ها
بستر تمام فهم و درد و اشک‌
و بغض و کشته‌های بی‌دلیل‌
و قدر کل تاریخ با ناله‌های سنگین
نشانه های یأس‌
تفکری به آیه‌های غمگین
و رقص تو میان سایه‌های رنگین
ای رقاص پرده‌های ناممکن
درد مشترک ما قفس نیست
شعور آزادی درون میله‌ها ست
تمام بذرهای مانده در بتن
و رنج راکدی گیوه‌ها ست
من‌ که محکمم و سخت‌
این جهان، جهان جیوه‌ها ست
فنا شدم به جست و جو‌
به عشق به معرفت‌
به بی‌نیازی‌ به توحید به حیرت
دوای من نه دست عطار بود‌ نه شمس‌
با شروع این اگر بی‌مرام‌
ببین‌ درد داره میشه لذت
ایمان به سایه داره آفتاب‌پرست
چه شد که انسان مرد؟
تو به توبه کردنت مومنی نه گناه نکردنت
بی‌تفاوتی و دیدی که چگونه انسان مرد؟
تو ظلم می‌کنی و مومنی به خوبی
چه زیبا ظلم میشکنی
چه کم‌طاقتم که زود میشه جونم‌ و گرفت
بکش من‌ و ولی
تنها دستا رو نبین‌
فرق بین مچ و آرنج
ربات‌های پاییزی خون هر نهال و‌
ریختن تا پاییز بیاد و سرخ شه بهار‌ نارنج
من حتی وقتی پیشتم دلم تنگته(۳×)

بودنت درد نبودنت چه تلخ
سنگ‌دل می‌رقصه تیغ‌ تو رو رگ
چه مادرها که دق شدن توو داغ بچه‌ها
چقدر صدات زدم
چقدر نمی‌شنوی
چقدر دروغ بگم ازت میون هفته‌ها
چه دوری و زمین تو زمان خوبی نیست
شعله‌ها نوید عشق میدن و کاغذا به شعله دل
گردن بی‌گناه رفت به روی دار در انتظار معجزه
این همه سفال این همه نمد‌
شرحه شرحه با هزار‌خاطره
و هفتمی و آخری از این سلوک
ذره عالمه یا عالمه یه ذره
این همه سوال بی‌جواب‌ پشت ذهن
و تو‌، تو‌ شمشیر می‌کاری و درو می‌کنی سر
چه سر‌ها که رفت به باد در راه تو
به شوق مهر
مثل پاییز
مثل من
یه لرز تو تن لخت حسرت
یه منزوی پرت شده گوشه‌ جهان‌
در التماس وحدت
چه بی حوصلم برای لذت نفهمیدن
حوصله ندارم‌ حتی خاکستر سیگارم‌ و بتکونم
من نماد بغض چرک لبخندتم
پریشونم شاعرم شوریده ام
مست و کج و کولم دست‌خطتم
دور تو سماع می‌کنم هم‌دردتم
چه فایده
چجوری روز و ميشه توصیف کرد‌
برای شب‌، برای تو
برای اونایی که مشتاق رسیدن شب‌ ان
و منی که بی‌تو چه بی‌همه‌ترم
تنم چه زخم ميشه تو نبود بودنت
کاش جهان و از دید من می‌دیدی
آی ملت هفتاد و سوم کجایید
آگارتا بیایید
درد دُرد پیر مغان و به‌ جون خریدم‌
و آگاهی داد بهم‌
به حکمت خسروانی‌
تا به نور سبز آخرین الستت
اولین‌بار به جرم عشق تو برصیصا شدم
به‌ مسلخ تلخ بلخ خودم
کاش دهات ما بشینه به ثمر قند بشه‌
بشه سمرقند
به یغما نره تمام حرفا
بشه‌ پر وا بی‌پروا
داره خاموش میشه این‌جا
فراموش ميشه این‌جا
فراموش‌خانه‌ هوش میشه این‌جا
مُهر مِهر زُهره زَهره ترکوند‌
تو دل لیلیت‌ و رفت‌
توی شَهر شُهره ساخت‌ شهر نو
گفت با طمطراق سِحر سَحر ستاره‌ها ست‌
بوعلی‌ با توغل و توکل بهم گفت همش دروغه
طاقت بیار
گفت ولی نعمت شاه این‌ جنگ فطرت‌ها ست
اما می‌توان شنید و نمی‌توان گفت
عالیجناب منم متهم
من خیلی وقته منتظر ترکیدن بغضمم
بیام و سال‌ها تو بغلت گریه کنم
قول بده پای قولات بمونی
نباشی که نميشه‌
متافیزیک من پشتتم
تو خونه‌های شهر، درد‌
و توو محله‌ها یه نو‌جوون آشنا با پیرهن سفید
خوابیده توی تابوت سیاه
دار سجده می‌کنه به گردن عدالت
توو چرک گم شدن آدما لا کثافت
چه دوری چه دور
شکوفه‌ای نیامد ارغوان کجایی
من غروب‌ تلخ عصر سرد جمعه‌هاتم
تو رفته یادت و
کرانه‌ها سقوط آسمون‌ و مژده دادن
چه جالب‌
نه تو می‌دونی من هستم نه من
منم یه زنده میون مرده‌هاتم
آه‌ تلخه‌ وقتی حتی غم نداری
پوچی هیچی هیچی کم نداری
آخر مذهب اول بینش آخر علم اول معرفت
تو نمی‌دونی گناه بچه‌ها نگاه‌ بابا‌ها‌ نیست
چقدر خراب کردی به امید آبادانی‌
هر چه می‌زنم غرورت‌ و نمی‌شکنی
چه مومنانه صدات می‌کنم‌
چه ظالمانه نمی‌شنوی
من و تو مثل همیم با هم میایم
با هم میایم

letras aleatórias

MAIS ACESSADOS

Loading...